آدم نمیداند با دیدن سردر خانه تاریخی مولوی که تنها میراثدار گذشته این بناست، خوشحال باشد یا به حال نزارش در این روزها که با دوتکه چوب حمال، سرپا مانده، غصه بخورد. سردرِ کاشیکاری شده با تزیینات فیروزهای، که همراه درخت بلندقامت کاج حیاط، تنها بازماندههای خانه تاریخی نودویکساله مولوی در کوچه سناباد13 هستند.
کوچهای که به نام فامیلی عبدالحمید مولوی، سازنده بنا، به «مولوی» شهره است. ماجرا از این قرار است که مرحوم عبدالحمید مولوی، عالم، پژوهشگر و تاریخشناس مشهدی در اوایل قرن14، این بنا را میسازد و با اینکه واجد ارزش تاریخی شناخته میشود، ثبت ملی نمیشود. وارثان عبدالحمید در سال 1385 به دلیل قیمتگذاری پایین میراث فرهنگی، آن را به «مدرسه علمیه مهدیه آیتا... فاضل» میفروشند. در ادامه تمام بنا تخریب شده، تنها نبود مجوز برای تخریب دیوار و درهای خانه آن را از ویرانی مصون نگهمیدارد و این سردر فیروزهایرنگ را برای ما به یادگار باقی میگذارد.
البته از آن سال تا به حال فاز یک حوزه علمیه ساخته شده است. یکی از درهای خانه تخریب و فقط این سردر و دیوار حائلش باقی مانده است. اما از سال 90، در چوبی و دیوارش، قوس برداشته و نزدیک به دوسال است از سوی مالکان خانه، با دو حفاظ چوبی از خطر افتادن، درامان مانده است اما درنهایت تکلیف ماندن یا تخریبش بین دو سازمان شهرداری و میراث فرهنگی پاسکاری میشود و دست مالکان این بنا هم برای هر اقدامی بسته مانده است. گزارش پیش رو پیگیری ما برای تعیین تکلیف وضعیت این در و دیوار است که بیگمان بقا و سامانش در همین محل که نزدیک به دودهه توانسته دوام بیاورد، خواسته دوستداران تاریخ و هویت شهرمان است.
خانه مولوی، نزدیک به 16سال پیش تخریب شده است و همانطور که گفته شد، فقط در و سردر فیروزهای آن باقی مانده است. اما اهمیت باقیماندن همین بخش بنا از آن روی است که میتواند میراثدار گذشته بااهمیتِ این ملک باشد.
عبدالحمید مولوی، مالک خانه که رئیس اداره املاک آستان قدس و مدیر مسجد جامع گوهرشاد بوده، پژوهشگری است که گرد خراسان را با اسب میگردد و آثار تاریخی آن را ثبت میکند. بخش جالبتر ماجرای این خانه ویران شده که ما نتوانستهایم آن را برای تاریخ شهرمان حفظ کنیم، این است که یونسکو نزدیک به 70سال پیش، آدرس این خانه را به گردشگران خارجی میداده تا محلِ اقامتشان در مشهد باشد.
دومین موضوعی که این خانه را مهم میکرده، این بوده که در گذشته اینجا(که دیگر نیست) در روزهای جمعه محل تجمع عالمان و بزرگان شهر بوده است و سوای همه اینها مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به دلیل دوستی با صاحب خانه، روزهای پایانی عمرش را برای مداوا در این خانه به سر میبرده و همینجا هم دار فانی را وداع گفته است.
این خانه در سال 1310 خورشیدی در زمینی به وسعت 1350 مترمربع و با 700 متر زیربنا از سوی پدرم ساخته شد
مجتبی مولوی، تنها فرزند عبدالحمید که در مشهد ساکن و 55سال در این خانه زندگی کرده است، میگوید: این خانه در سال 1310 خورشیدی در زمینی به وسعت 1350 مترمربع و با 700 متر زیربنا از سوی پدرم ساخته شد. خانه دو در ورودی داشت و از ابتدای خیابان مولوی(سناباد13) تا رسیدن به اولین بنبست کوچه، کشیده شده بود.
روایت سوم هم این است که عبدالحمید در این حیاط، دو درخت کاج به مناسبت تولد دو فرزند پسرش میکارد که تنه آنها به 5/2 متر میرسد و بسیار قد میکشند. خوشبختانه یکی از کاجها همچنان سرپاست و در عکسها هم پیداست اما دیگری در هنگام ساختوسازِ حوزه علمیه قطع شده است.
اما مولوی درباره دلیل فروش خانه و وضعیت ثبت ملی آن نیز توضیح میدهد: چندین سال از فوت پدرم گذشته بود و بیشتر اعضای خانواده به دلیل علاقه بسیار به این ملک، موافق فروش آن نبودند اما متأسفانه درنهایت به دلیل اصرار دوتن، خانه را فروختیم. او به این اشاره میکند که خانه به صورت موقت، ثبت میراث میشود اما برای فروش آن را از ثبت خارج میکنند. در این بین، شهرداری و اداره اوقاف با گرفتن این تعهد از آنها که مالک جدید حق تخریب درهای ورودی خانه و دیوار را ندارد، اجازه فروش را صادر میکنند.
مجتبی مولوی این را هم اضافه میکند که درِ فعلی که وضعیت خطرناکی پیدا کرده، ورودی حیاط خانه بوده است و درِ اصلی که به داخل خانه باز میشده وزیباتر و کوچکتر از این سر در بوده تخریب شده است.
مالکان فعلی خانه مولوی «مدرسهعلمیه مهدیه آیتالله فاضل» هستند که سال 1385 ملک را از خانواده مولوی خریداری میکنند. واقف مدرسه سطح یک حوزه علمیه خراسان، مرحوم آیتالله آشیخ مهدی فاضل قائنی نجفی معروف به فاضل بوده است و تولیت فعلی آن به عهده فرزند او.
اما فاز یک مدرسه علمیه با ظرفیت پذیرش هفتادتن طلبه ساخته شده است و فاز دوم که سردر و باقیمانده دیوار خانه مولوی هم در آن بخش واقع شده نیمهکاره مانده است.
دوسال پیش این خمیدگی شدت پیدا کرد و دو چوب، تکیهگاه بنا کردیم اما مشکل اینجاست که وضعیت این بخش بنا از سوی شهرداری و میراث فرهنگی مشخص نمیشود
عبدالله قاسمی، مدیر مدرسه علمیه با توجه به تعهدی که در هنگام خرید خانه مولوی برای حفظ در و سردر آن وجود داشته، تمایل خود را به حفظ این بنا در محل فعلی اعلام میکند و آن را میراث معنوی این ملک میداند و میگوید: از سال90 تا امروز که در و دیوار حائل آن به سمت بیرون خم شده است، برای حفظ آن تلاش کرده ایم.
دوسال پیش این خمیدگی شدت پیدا کرد و دو چوب، تکیهگاه بنا کردیم اما مشکل اینجاست که وضعیت این بخش بنا از سوی شهرداری و میراث فرهنگی مشخص نمیشود. درحالی که برای انجام فاز دوم مدرسه، بنای در مزاحمت ایجاد کرده و ما نمیتوانیم هیچ اقدامی انجام دهیم.
او میگوید: شهرداری منطقه یک، بارها به ما اخطار داده است که در و دیوار حائل با وجود چوبهای محافظ، چهره کوچه را مخدوش کرده است و از طرفی خطر ریزش بنا و آسیب به مردم وجود دارد و رفع خطر کنید. ما هم در پاسخ گفتهایم، نوع رفع خطر از این جهت که قرار باشد بنا استحکامبخشی یا تخریب شود، به عهده میراث فرهنگی است و ما مسئولش نیستیم. اما در اینباره پاسخی دریافت نکردهایم. فقط میدانیم در آخرین پیگیری نماینده مؤسسه ما، شهرداری منطقه یک برای تصمیم اداره میراث فرهنگی به آنها نامه زده است.
برای اطلاع از آنچه بین شهرداری منطقه یک و اداره میراث فرهنگی درباره تعیین تکلیف وضعیت سردر و دیوار حائل خانه مولوی گذشته است با شهردار منطقه یک تماس میگیریم. کورش باوندی، به متن نامه اخیر اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری مشهد در شهریور به شهرداری این منطقه اشاره کرده و میگوید: در متن این نامه آمده با اینکه سردر و دیوار حائل خانه مولوی جزو آثار ثبتی نیست اما واجد ارزش تاریخی و فرهنگی شناخته شده است و تثبیتش الزامی است و نباید تخریب شود.
شهردار منطقه یک، بیان میکند که مالک فعلی در زمان گرفتن پروانه و برای انجام گودبرداری از شهرداری اجازه میگیرد تا بنای باقیمانده خانه را تخریب کند که این اجازه از سوی شهرداری تا زمان کسب تکلیف از میراث فرهنگی صادر نمیشود. طبق نظر میراث هم این بنا باید حفظ شود که تا امروز تخریبی صورت نگرفته است. او میافزاید: سردر باقیمانده جزوی از محدوده بافت تاریخی مشهد است و اگر ضعف و ناپایداری دارد، باید بازسازی شود. در این میان، بازسازی باید زیر نظر اداره میراث فرهنگی بعد از مستندنگاری کامل و دقیق اثر همراه با جزئیات کامل معماری آن انجام شود.
باوندی، در هنگام تهیه این گزارش، معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان خود را مسئول پیگیری سریعتر این موضوع میکند و درباره اقدامشان میگوید: با توجه به نامه اخیر میراث فرهنگی مبنی بر ارزشمندبودن سردر خانه تاریخی مولوی، نامهای به میراث فرهنگی خواهیم فرستاد تا کارشناس مستند نگاری خود را به ما معرفی و برآورد اعتبار لازم را اعلام کنند.در ادامه ما تخصیص اعتبار خواهیم کرد و بازسازی بنا انجام خواهد شد.
اما برای تسریع روند این گزارش و به نتیجه رسیدن زودتر آن با توجه به شرایط نامناسب سردر خانه تاریخی مولوی با سرپرست بافتهای تاریخی سازمان عمران و بازآفرینی شهری شهرداری مشهد، هم تماس میگیریم. بهزاد چوپانکاره پس از بازدید فوری از بنا به شهرآرا میگوید:وضعیت سردر ورودی و در بسیار خوب است اما استحکامش صفر است و هر آینه امکان دارد با ضربهای فروریزد که واقعا حیف است.
او میافزاید: این بنا جزئی از جداره ارزشمند شهری است که ارزش مرمت و باقیماندن دارد. آنطور که چوپانکاره میگوید، استحکامبخشی و حفظ بنا به توافق سهگانه اداره میراث فرهنگی، شهرداری و مالک بنا نیاز دارد که از طریق سازمان عمران و بازآفرینی شهری شهرداری مشهد انجام و به این روند سرعت بخشیده خواهد شد. او میگوید: پس از این توافق به سرعت مرمت و استحکامبخشی بنا را انجام خواهیم داد.
امید حسینینژاد| پدرش، حاج میرزا علیمحمد نجمالتولیه، از علمای عصر خود بود و منصب مستوفیگری مسجد گوهرشاد و همچنین منجمی آستان قدس را داشت. این سبقه سبب میشود تا بعدها پس ازکسب علوم مختلف خود عبدالحمید نیز در اوایل دوره پهلوی به دعوت میرزا طاهر طاهری، متولی مسجد جامع گوهرشاد، به عنوان معاون امور خدمات مسجد مشغول کارشود.
او یکی از کسانی بود که از نزدیک ناظر واقعه گوهرشاد در تیر ۱۳۱۴خورشیدی بود، زیرا برای مدتی وظیفه حفظ انتظامات مسجد گوهرشاد را نیز بر عهده داشت. او همچنین چندین سال رئیس اداره املاک آستان قدس و مدیر مسجد جامع گوهرشاد بود. کتاب «آثار باستانی خراسان» که جلد اول آن آثار و ابنیه تاریخی جام، نیشابور و سبزوار را در بر میگیرد حاصل تلاش او در شناسایی آثار باستانی این خطه است.
در مقدمه کتاب، جلدهای دوم و سوم این اثر نیز اشاره شده اما طبق بررسیهای انجامشده، این دو جلد در بحبوحه اتفاقات اوایل انقلاب، به دلیل سهلانگاری برخی دستاندرکاران از بین رفته است. روایت است که او به دلیل اطلاعات و معلوماتی که در کتابشناسی داشته، مورد توجه و عنایت حاج حسین ملک قرار گرفته و خریداری و نگهداری نسخههای خطی نیز توصیه حاج حسین ملک به او بوده است.
وی روزهای متعددی برای خرید نسخههای خطی به دستفروشیهایی که در میدان توپخانه تهران بساط پهن میکردند، مراجعه میکرده و با شناختی که به ارزش این نسخهها داشته، موارد متعددی را با توجه به وسع مالی خود خریداری میکرده است.